راحت بخواب ای شهر آن ديوانه مرده است
در پـــيلـــه ابــريشمـش پــروانــه مرده است


در تُــنــگ، ديـگــر شـور دريا غوطه‌ور نيست
آن ماهــي دلتنگ، خوشبخـتانه مرده است


يــــك عـــمــر زيـــر پــا لگـــد كــــردنــــد او را
اكنون كه مــي‌گيرند روي شانه، مرده است


گـــنجشـكها! از شـــانـــه‌هـــايــم بــرنخيـزيد
روزي درختـــي زيــــر ايــن ويرانه مرده است


ديـگــــر نخـــواهد شد كســـي مهمان آتش
آن شــمع را خاموش كن! پروانه مرده است

فاضل نظری

گریه های امپراطور